اینجا جا داره یه بحث کوچیکی راه بندازم!!
دوست دارین بعد از مردن رو سنگ قبرتون چی بنویسن!؟

*پگاه:روش نرینا!آدم زیرش خوابیده!(راستی اینم بگم اسم جدید پگاه شده لپ لپ!چون خیلی لپ داره!)

*مریم:دوباره برمیگردم!Wait for me!

*سارا:با دنده سنگین حرکت کنین!کارگران مشغول کارند!

فریمهر:فقط اسممو درست بنویسن!
نیلوفر:مادر!کبریت بی خطر!

بهنوش:هر چی دلشون خواست از ما که گذشت!

پریا(ع):آلان سادش مده!
پریا(ن):انتقامم رو از سارا بگیرید!
مهسا:گل نمیخوام!کمپوت بیارین!
علی:لطفا مرا بشویید!

جسد:یو ها ها ها!میخورمتا!!
روبینا:به سراغ من اگر می آیید،راضی به زحمت نیستم!
عباس آقا:منتظرتونم!
شیر فرهاد:بیاید با هم بمیریم!
محمد:مردتم!
هانی:
hanieh_b1362@yahoo.com!

در کل باید بگم  که منو اف1 هم با همکاریه هم یه قبر 2 طبقه میخریم و روش مینویسیم:

http://safayaba.blogsky.com                               

البته دور از جون!

امروز زنگ اول باآقای غروی داشتیم راستی میدونستین اسم کوچیکه اون"محمد ارفعه"؟؟!البته تو مدرسه به ارتفاع پست معروفه!آخه ترس از ارتفاعم داره!همون قضیه ی یا ابالفضل!

حالا اون هیچی!iq بچه های مارو حال کنین،زنگ تفریح رفتیم پشت ساختمون!داریم دل رو یه جوری با چیپسو اینا کیپ می­کنیم!از شانس قشنگ ما میدانچی کمان2 (کماندو) سر رسید!کلاغه به خونش نرسید..

ما 1 پا داشتیم یه پایه دیگه هم قرض کردیم و فرار کردیم  حالا تو اون هیری ویری یکی از بچه ها میگه آخه واسه چی فرار میکنین ما که موهامون تو هست!!(واقعا جا داره من از iq این همکلاسی عزیز قدر دانی کنم) بدبختی من کیف3 تنیمم آورده بودم!با اون کیفه باید از جلوی میدان کمان2 رد میشدیم بریم تو!ولی اف1 جونم خیر ببینی!چون این اف1 قصه ی ما خیلی عظیم و وسیعه من پشتش قایم شدم اونم منو ندید دیگه!!ایول!منم اصل وقتی داشتم از پیش همون میدان...رد میشدم چیپس پرید گلوم!شانس دیگه

(به سفارش اف1 اینو نوشتم!!)

زنگ تفریح دومم به خیال اینکه میدان چی قضیه رو بی  خیال شده بازم به محل جرم برگشتیم و دوباره دود و کباب راه انداختیم!ولی دوباره اون اومد! من و این همه بدبختی محاله!!

بعد دیگه بی خیال شدیم!منو پریا تا وسطای حیاط رفتیم(دقیقا جلوی دفتر)یهو پریا یاد اون مطلب که تو وبلاگ در موردش نوشته بودم افتاد!همون جا منو پهن کردن زمین!آقا منم که آدم قلقلویی هستم پریا هم هی میقلقلد!هی میگفتم نقلقل!گوش نمیداد تازه پگاه هم تشویقش میکرد!

 

من یه دفتری داشتم می­دادم دست بچه ها توش مینوشتن هر صفحشم در مورد یه چیزی بود!بچه ها هم نظر خودشونو توی یک جمله می­گفتن!خب به نظرم جالب اومد دیگه!

صفحه1_زندگی:

*-خودم:بازی مسخره­ی غم انگیزی است!

*-مامانم:تنها دیواری که پشت آن هیچ دیواری نیست!

*-مریم:دیدن یک باغچه از شیشه­ی مسدود هواپیماست!

*-پگاه:جالبه و ...

*-اف1:پر درد!!(معلومه دل پری داشته ها!)

*-پریا:صحنه­ی نبرد خوبی ها و بدی هاست!

*-هانی:به یه بار مردنش می ارزه!

*-آزاده:امان از دست آدم و حوا!
*-فریمهر:یه بازیه جون خدا حوصلش سر رفته بود ترتیبش داد!
*-پریا2:مزخرفه..!

*-نیلوفر:..فعلا بد نیست!

صفحه2_مرگ:

*-خودم:موی دماغ آدما!

*-مامانم:خوبه!
مریم:دقیقه­ی90!

پگاه:مزه میده!
اف1:تا اف1 هست زندگی باید کرد!

پریا:آغاز خوشی و پایان دردسر!

هانی:تموم شدنlevel 1یه بازی و رفتن بهlevel 2

آزاده:امیذ آخر ناامیدی!
فریمهر:در حال حاضر بی معنیه!
پریا2:خیلی ام بد نیست!
نیلوفر:الآن نه!بعدا دربارش می اندیشم!!

صفحه3_بهترین فردی که دیدین!؟
خودم:شخص شریف خودم!

مامانم:من اغب زوج میبینم!
مریم:قلی!
پگاه:دوست قلی!
اف1:دوست دوست قلی!
پریا:دوست صمیمی قلی!
هانی:انسان!(این هانی چون در جریان قلیا نبوده خراب کرده دیگه!)

آزاده:امروز قراره ببینم!
فریمهر:تا منظورت از بهترین چی باشه!؟
پریا2:ندیدم!(کوری ببم؟!!؟)

نیلو:Dg Dg!هر چیزی که گفتنی نیست!

صفحه4_بارون!

خودم:قابل گفتن نیست باید حسش کنی!
مامانم:محشره!(مامان،جدیدا کلمه یاد گرفتی؟!)

مریم:دوست دارم هنوز..قدم زدن تو هوای بارونی رو خیلی دوست دارم!(همین کاراته که سلی رو دیوونه کرده!)

پگاه:عالیه!
اف1:کاشکی زودتر بباره،فوقعلادست!(باور کنین خودشم املاشو همین جوری نوشته بود!)

پریا:خیلی رمانتیکه!آه...

هانی:چتر ها را باید بست ولی اگه خیس شدی به من ربطی نداره!
آزاده:آب بهشتی!

فریمهر:معرکه است حرف نداره!
پریا2:خیلی توپه...!
نیلو:ای ول دارمت!(منو داری؟کجا داری؟)

صفحه5_بهترین ساعت...

خودم:ساعت 6.30 روزای ابری!یه زمانیم ساعت 8 صبح حال میداد!
مامانم:ساعت 1 که از مدرسه میای!(پس روزای 8 ساعتی چی؟!)

مریم:ساعت 6 صبح روزای ابری!

پگاه:ساعت 9،چون اون موقع تلویزیون نیگا میکنم!

اف1:8p.m

پریا:منم میگم ساعت8!چون اون موقع میرم دوچرخه سواری!

هانی:ساعتی که نه دیر باشه نه زود!

آزاده:5تا6صبح!
فریمهر:معنی نداره!

پریا2:ساعت8!(چه علاقه ای به 8 دارین!؟)

نیلو:بستگی به این داره که کی وقت خوابم برسه!(قرصاتو به موقع بخور که خوابتم منظم بشه!)

صفحه6_یه جمله محشر...

خودم:به من یاد دادی که چجوری دوست داشته باشم،ولی یادم ندادی چه جوری فراموشت کنم!؟

مامانم:آدما دو دستن!یکی اونایی که بدبختند!یکی اونایی که فکر میکنن خوشبختن!
مریم:وقتی گرفته ای به یه چیز فکر کن!آدمهایی هستند که حسرت زندگی تورو میخورن!اون وقته که میتونی زندگی رو درک کنی!. دیگه گرفته نباشی!

پگاه:.....

اف1:"love is afraid of losing you"

پریا:زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست،هر کسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود،صحنه پیوسته پابر جاست!خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد!(پریا!!چیه هی صحنه صحنه میکنی؟!مراعات کن خواننده ی زیر 6 سال اینجا هست!)

هانی:وسیع باش و تنها و سر به زیر و سخت!

آزاده:زندگی جویباریست که از دهکده ی غم میگذرد!(میمردی اینو واسه ی زندگی مینوشتی؟!)

فریمهر:I swear that I'm up t'no good!:d

پریا2:امیدوارم تنهاترین کس تنهاییت تنهات نذاره..!(فعلا که گذاشته!)

نیلو:با اجازت من 2 تا مینویسم:

I intend to live for ever so far so good!

No,nothing else matters!

صفحه7_بهترین عطر

خودم:بوی بارون!
مامنم:
cool water

مریم:بوی خاک!
پگاه:منم میگه بوی خاک!
اف1:وقتی بارون میباره،میریزه رو خاک و اون بویی که احساس میشه بوی خاکه پس منم میگم بوی بارون و خاک!

پریا:عطری که وقتی از کنار یه گوسفند رد میشی به مشامت میرسه!
هانی:من سرما خوردم!

فریمهر::-/

پریا2:همون بوی بارون!(نه عزیزم تعارف که نداریم دوست پسرت چه عطری میزنه؟همونو مینوشتی!)

نیلو:فعلا دماغم گرفته!(پس اون همه دماغ بزرگ کردی واسه همچین روزایی دیگه!)

صفحه8_با مزه ترین کلمه همدانی!

خودم:دست به قلتق!(دست به سینه!)

مامانم:تقاندن!

مریم:چقزه پلار!

پگاه:مشی میدانم!

اف1: با اینکه اصلا بلد نیستم ولی بلد نیستم،تون عزیزت!
هانی:مچیم!آخه خیلی
mp3!=من چه میدانم!
آزاده:هشتم!=گذاشتم!
فریمهر:نه همدانیم نه از اینا چیزی حالیم میشه!(خانومم اصلیتتو بر باد نده!)

پریا2:نمیدونم..!(نادان!)

نیلو:همدانی نبیدم!ولی برره ای تا بخوای بلدم!

صفحه9_یه فحشه باحال!

خودم:انتر برقی!صلواتی!سلیمانی!و....

مامانم:خاک تو سر گل به سر!
مریم:خر!!
پگاه:خاک تو سرت الاغ!(چقدم باحال بود!!)

اف1:گوسفند پست!(خیلی خوب اومدی!)

پریا:خیلی خلی،دیوونه،خرمگس!

هانی:خفه شده ویلان مانده

آزاده:آشغال عوضی!

فریمهر:تو این صفحه است که وجود همه آشکار میشه!(خب میمردی اینو زودتر بگی یه ذره باادب تر مینوشتیم!؟)

پریا2:انسان نفهم..!(تناقض داره انسان و نفهمی؟)

نیلو:گوسفند و انسان نفهم!

صفحه10_دوست داری چهجوری بمیری؟

خودم:شب بخوابم،صبح پاشم ببینم مردم!
مامانم:من تا تورو نکشم نمیمیرم!

مریم:دوست دارم نمیرم!

پگاه:شب بخوابم صبح بیدار نشم!
اف1:دوست ندارم به مردن فکر کنم!فعلا که به زندگی امیدوارم!

پریا:وقتی خوابم بیان یه گلوله بزنن تو مغزم!(اوووه!3 ساعت طول میکشه که گلوله دنبال مغز تو بگرده!)

هانی:یه جوری که شهید شم برم بهشت!چیه بهم نمیاد؟!
آزاده:صبح که چشامو باز کنم ببینم تو بهشتم!
فریمهر:فقط فرداش ورزش نداشته باشم!(آها میخوای کاور قرضیتو پس بدی آره!؟)

پریا2:به سختی...!
نیلو:ای بابا چه گیری دادی به مرگ!

صفحه11_نظرتون در رابطه با انتر:

خودم:بهترین کلمست وقتی آدم کم میاره!
مامانم:باز رفتی مدرسه از این حرفا یاد گرفتی!؟

مریم:از نوع برقیش جالبه!
پگاه:نظری ندارم!
اف1:اگه زیاد تکرار بشه خوشم نمیاد!(یعنی همین جوری خوشت میاد!)

پریا:خودتی!
هانی:انتر!دیگه نبینم از این حرفا بزنیا!
آزاده:کنار الاغ کامله!

فریمهر:نظری ندارم!
پریا2:انتر=پسر..!(ایییییول!!!)

نیلو:بستگی داره مخاطب کی باشه!(فرض کن اون!)

صفحه12_بهترین نگاه!

خودم:نگاه آقای سلیمانی به مریم!
مامانم:نگاه درویشانه!
مریم:گاو به گوساله!(مررریم!!!اولیو خوندیو این حرف رو میزنی!؟)

پگاه:...!

اف1:مادر به فرزندش!&-:

پریا:نگاه موش به گربه!

هانی:نگاه حلال!

آزاده:توش برق باشه!

فریمهر:نگاهی که طرف تا تهش بره!

پریا2:نگاه اون به تو!

نیلو:نگاهی که طرف باید از بالای سر همه گردن بکشه تا ببینتت!

صفحه13_بهترین هدیه که بتون دادن!

خودم:یه قلب که توش یه گل زرد بود با 2تا آدرس سایت!

مامانم:یه دست بشقاب چینی!

مریم:یه شاخه گل رز!(میگم این سلی چه گداست فقط یه دونه!؟)

پگاه:هنوز اون هدیه ای رو که میخوام بهم ندادن!
اف1:حالا که اینجور شد من هم 100 تا گل رز میخوام هم 100 تا گل زرد هم یه قلب سفید که توش یه گل باشه هم یه دست بشقاب چینی!

پریا:یه سوکس بالدار مرده! (خدا رحمتش کنه!)

هانی:زندگی سلامتی اندیشه!(این آخریرو مطمینی؟!)

آزاده:وقتی که بهم  کارت اینترنت هدی میدن!

فریمهر:یه علوسک دارم به اسم میشکا!

پریا2:گردنبند!(هدیه سر عقدته؟)

نیلو:گیتار!(طرف چه لارج بوده!باباته دیگه!؟!؟)

صفحه14_دوست دارین دوستتون چه مدلی باشه!؟

خودم:یه ریزه خر باشه!درسش خوب باشه!باحال باشه!انتظار زیادیه؟

مامانم:طور خاصی نباشه!

مریم:باحال باشه درو نباشه!قابل اعتماد باشه!

پگاه:مثل خودم باشه!(لنگت نیست به خدا!!)

اف1:مریم خیلی خوب اومده!

پریا:رازدار باشه!راستگو باشه!نامرد باشه!هر کاری بخوای برات بکنه!
هانی:کتاب خون باشه!از نوع غیر درسی!خوب حرف بزنه خوبم گوش کنه

آزاده:....!

فریمهر:به معنای واقعی دوست باشه!

پریا2:پاچه ی شلوارشو بده بالا!(من همیشه میدم!ایول!)

نیلو:قدش بلند باشه!موهاش کوتاه باشه!مشکی باشه!خوش تیپ باشه!تو چت دسش تند باشه!زبانشم خوب باشه!گیتارم بلد باشه!(آقا گشتم نبود نگرد نیست!)

صفحه15_ضد حال یعنی...

خودم:3 ماه از بهترین ماه های عمرتو بشینی مخ یه نفرو بزنی آخرش بهت بگه برو گمشو!

مامنم:تلفنو بردارم ببینم تو تو اینترنتی!

مریم:انتظار

پگاه:چند هفته خوب درس بخونی ازت نپرسن!یه روز درس نخونیو ازت بپرسن!

اف1:وقتی مامانت عصبانیه بیاد موهاتو شونه کنه!

پریا:2 ساعت جلوی اینه باشیو تیپ بزنی آخرش مامانت نذاره بری بیرون!(ای من حال میکنم!)

هانی:بری لب دریا ببینی آسفالتش کردن!برقو اختراع کنی ببینی قبلا اختراعش کردن!

آزاده:نذارن تا 12 بخوابی!
فریمهر:تو یه روز 20 بار نه بشنوی!(آخ گفتی!)

پریا2:کسی خونه نباشه!کلیدم نداشته باشی!(خب میری خونه پسر همسایه!نه!یعنی همون خونه­ی همسایه!)

نیلو:یعنی دست به آب داشته باشی نتونی بری!(عزیزم خواستن توانستن است!)

خب تا همین جا واسه امروز کافیه بقیشو فردا مینویسم!!در ضمن این تو پرانتزیا جوابای منه که بهشون دادم!!!