امروز به یه نتیجه ای رسیدم یعنی فهمیدم بین بچه های کلاس و شعر نمره ی بیست....یه شباهتایی وجود داره:

نمره ی بیست کلاسو نمی خوام(ایم مصراع به این اشاره داره که طرف تیریپ لبخنده ی کلاس مهسا.م رو نمی خواد)

بهترین هوشو حواسو نمی خوام(اینجا هم منظورش اینه که مری جذبهمریم.م رو نمی خواد)

دختر خوشگل شهر پریا اون که جاش تو قصه هاسو نمی خوام(این جا هم یعنی  پپر رو نمی خواد)

چشای یکمی شیطون نمی خوام( منظورش ففر مهر بوده)

مو های خیلی پریشون نمی خوام(در این قسمت هم منظور پگی بوده البته تازگی ها پگی موهاش. کوتاهیده)

عشق مخفی عشق پنهون نمی خوام(منظور ثنا ست که هر روز از یکی خوشش میاد)

آره تنها ولی مهمون نمی خوام

در یه جای دیگه ی شعر شاعر می فرمان:

بی تو وعده ی بهشتو نمی خوام(منظور یا طاهره بوده یا گلی!!!)

در جای دیگر می فرمایند:

اون که اهل سازه نمی خوام(اینجا یا منظورش منم یا اف1)

من فقط می خوام تورو داشته باشم واسه اینم اجازه نمی خوام(اینجا منظورش ثمین بوده چون برای هیچ کاری اجازه نمی گیره!!)

نتیجه ی اخلاقی:

خواننده از همه ی بروبچز کلاس به جز اینا که اسمشونو بردیم خوشش میاد!!!

 

دوستان خوبو گرامی با عرض سلام و از این جور صحبتا خواستم بگم ببخشین یه مدتیه که توش چیزی نمی نویسیم!مثلا قرار بود به روز باشه خیر سرمون!همشم به خاطر اینه که بعضیا زدن تو ذوق ما(البته نه اون بعضیا!)اون مطلب قبلی هم به خاطر این ورداشتیم که یه روز از روزهای خدا فرناز خانوم ببخشید اف1 خانوم زنگ زد و مارو کلی دعوا کردو گفت این چرتو پرتا چیه که می نویسی و از این جور صیبتا!بعدشم مارو تهدید به مرگ کردو گفت تا اعلام نتایج تیزگوشان و کند هوشان حق نوشتن هیچ گونه مطلب غیر اخلاقی را نخواهم داشت!(گوش شیطون کر ما هم که سنبل اخلاقیم!) خلاصه این طور شد که ما دیگه آدم + و بی نمکی     شدیم ولی قول میدم در تولین فرصت - بشیم!

ک     

امروز رفتیم تو وبلاگه بعضیا گیج منگولی بازی درآوردیم و

 

اونارم حصابی دعوامون کردن و مارو زدن حکایتمون برعکس

 

شده ما می خواستیم دندوناشونو خورد کنیمو چششونو کور کنیم

 

بر عکس اونا این کارو کردن!!!!!

 

به هر حال معذرت!!!!!!!!!!!!