پی درس خوندن همش تو فرزانگان دویدم من!

حتی یه بچه باحال،یه بچه باحال ندیدم  من!

بگو آخر سعیدیه میرسیم کجا؟!!؟

تو منو تنها نذار ای ثنا،ثنا!

چرا میخندین!؟!من کور شدم خنده داره!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مرض!

هیچی بابا زنگ ورزش رفتیم امتحان بدیم این نخود از خدا بیخبر با این توپ بدمینتون زد چشم منو کور کرد!یه چشم شده بود اشک یکی دیگش خون!خیلی خنده دار شده بودم مریمم هی میخندید میگفت این جوری خیلی بانمک شدی !امروز دیگه جانباز ا%شدم!یه مردی هست تو شبهای ببره کوره میره تو درو دیوار!منم شده بودم مثل اون امروز همش میرفتم تو درختا!ولی با این وجود به کوری چشم حسودان!!نمره ی کاملمو با اون چشم ناقصم گرفتم!

امروز شاکریم تست گرفت!سر تست همش داشت درمورد سوال 36 توضیح میداد آخر تست که شد رفتم گفتم آقای شاکری اصلا این سوال 36 کو؟!!؟!؟!؟!؟!!!؟؟بچه ها به زور حالیم کردن بابا 36 این میشه 21ما!آخرش ماکه نفهمیدیم ولی زبانرم عالی کردم!میگم پگاه دست درد نکنه!دستت برکت داشتا!حالا وایسا قسمت خنده دارش مونده!

زنگ شیمی ایم معلمه اومد بپرسه اصل پگاهم صدا کرد هیچی نخونده بود!وقتی رفت پاتخته همش چرتو پرت میگفت!در همین لحظات ملکوتی خانوم قرایی اومد گفت چند تا ازین بسیجیا بیان بالا واسه کارای نمیدونم چیچی!آقا منم که مطمین بودم بعد از پگاه از من میپرسه جیم شدیم با پگاه و رفتیم!چشتون روز بد نبینه دلمون خوش بود سربازی نمیریم!چه میدونم به چپ چپ و به راست راست!دقیقا شبیه این برره ایها که رفته بودن سربازی!ما نشسته بودیم رو زمین اونم کلی وایساده توضیح میده که باید ایم جوری بلند شین سرپا!خبردار باشین و ..!بعدش که میگه حالا بلند شین ببینم!ما هم انگار داریم از سر سفره ناهار پامیشیم تازه میگه وقتی میگم از جلونظام بگین الله اکبر وقتی یه چیز دیگه میگم بگین یا حسین و....!کلی بهمونیاد داد مثلا میگفت وقتی میشینین بگین یا زهرا وقتی پا میشین بگین با حسین!ما هم حسابی همه رو قاطی کرده بودیم اصلا یه وعضی بودا!
تازه این که چیزی نیست روز 4شنبه  باید چادر بپوشیم از ایستگاه تا میدان رو رژه بریم!حالا که اینطوره ما چادرامونو مدل سلندینی میندازیم رو دستمون!بله!!فکر کن پگاه چادر بپوشه!!!!!حالا بذار ببینیم میتونیم یه جوری انصراف بدیم!میگم اون صفر شیمی بهتر از این بودا!

زنگ آخرم هلال احمر داشتیم!میگم خیلی بی تربیتیها!نه!!!؟!؟؟!؟

بهتر که فرد مورد نظر بمیره!نه این که آدم خودشو به خفت و خاری بزنه!!

کلیم با اف1 خندیدیم آخه این پریا یه سوالایی میکرد!

خب دیگه بسه!

تصور کن،اگه حتی تصور کردنش سخته!

کلاسی رو که توی اون تقلب، هست رو تخته!

کلاسی که توش هوش و ایکیو ارزش نیست!
جواب تقلب ها،گفتن به مراقب نیست!

نه بمب هسته­ای داره!نه نورافکن نه کاغذ پاره!
دیگه هیچ بچه ای پاشو تو "دفتر" جا نمیذاره!

 

همه آزاد آزادن،همه بی درد بی دردن!

تو روزنامه نمیخونی سمپادیا خودکشی کردن!!

 

.....

 

تصور کن اگه حتی تصور کردنش جرمه!

اگه با بردن اسمش کلاس پر میشه از سرفه!

تصور کن کلاسی رو که توش اردو یه افسانست!
تمام تستای مرکز،شدن مشمول صفربس!

 

کسی مدیر مرکز نیست !
برابر با همن ملت!
دیگه سهم هر سمپادی!

یه دست جورابای عفت!

 

بدون مرز و محدوده

کلاس یعنی همه دنیا!

تصور کن تو میتونی

بشی مبصر این خل ها!

 

خب نظر یادتون نره ها!هر کسی به اندازه ی شعورش نظر میده!هر کی بیشتر نظر بده یعنی خیلی شعورش بالاست!