یه بازی هست که من و پریا اختراعیدیم ! سر کلاس آقای تــــــــــــــوکلم بازیش می کنیم!
قوانین بازی:
1_این بازی 2 نفره هست !!(برای زوج های جوونم مفیده چون اونا می تونن اختلافاتشون از همین جا شروع کنن!)
2_اگه دیدین از این بازی لذت نمیبرین اشکال از خودتونه یا بلد نیستین بازی کنین یا خیلی قزبیتین!!(غظبیتین!)
دستور بازی :البته این بازی 2 جوره
جور اول:
نفر اول باید یه سوالی بپرسه که در مورد یه شیء باشه مثلا:اگه یه رمان بنویسی اسمشو چی میذاری؟یعنی سوال طوری باشه که جوابش شیء باشه!نفر دوم قبل از اینکه سوال پرسیده بشه باید تو ذهنش یه جوابی آماده کنه مثلا قاشق!!بعد وقتی که سوالرو پرسید همون جوابی رو که از قبل اماده کرده بده جور دومش به جای اینکه در مورد شیء سوال بشه در مورد انسان سوال میشه مثلا بچه بودی با کی هم محل بودین اونم از قبل باید اسم یه آدمو آماده کرده باشه مثلا دیوید بکهام!!!
برین این بازیرو بکنین حالشو برین ما رو هم دعا کنین!!
فی امان الله لذت ببرید!!
به نام سوژه آفرین عالم!
امروز سبزقبایان مدرسه گرد هم آمدند بگذریم که حالا بعضیا ....!!
ساعت10.12 مردی از جنس باران وارد کلاس میشود با کیفی از جنس بلور و با لحنی آرام و نگاهی نجیب سلام میکند و با آن چشمان معصومش ما را قایمکی میپاید!و با ان دستان زخمو زیلیش با گچی هم رنگ چشمانش می نویسد "گذاره"!!!(البته میداند که درستش گزاره ست)
حالا ما قصد نداریم معلمرو مسخره کنیم هدف چیز دیگس!:
ساعت11 بحث سر نقیض و عکس نقیضه!
اقا من یه نتیجه گرفتم:
نقیض خانوم اخوان=خانوم رجایی یا شایدم میل پرچم!
نقیض مهلقا=مهزاد یا شایدم میل خودکار!
حالا از این بحثا هم که بگذریم میرسیم به ساعت 11.12:
اف1 و دارودسته طبق معمول گوشه ی حیاط اند و اف1 هم مثل سرو علم دار از اون دور چراغ میده!وقتی منو دید دوان دوان بسوی من آمد به قول شاعر: آید دوان دوان و نهد بر کنار من آن گلشن که از صحرا اورد؟؟!؟!(مطمینین شعر همین بود؟!؟)
آره دیگه ماهم ازخوشحالی اشک شوق ریختیم اخه خیلی وقت بود اف 1 رو حزب ندیده بودیم!!(این هم خودش مثالیست در مجموع)!
خلاصه اونا رفتند سر کلاس و ما هم برگشتیم اگه مایلید سانس دوم کلاس رو ببینید زنگ بزنین اف1 ازش بپرسین یا التماسش کنین که بیاد بنویستش یا اینکه نهایتا زنگ بزنه به من برام تعریف کنه !! این آخریه مقروم به صرفه تره!
فی امان الله!!