اینو یادتون هست که امروز غروی یه کویز گرفت!ببینین این پگاه خانوم ورداشته پایین برگه ی من چی نوشته:
آفرین خوشگلم!!عشق من!!سارای عزیزم!!امشب بیا جلوی دیانا!منم میام!ماندانا رو نمیارم!دوست دارم!!
عزیزم!گنده!!چیزی یادت نیومد!؟!؟خب(این یه تیکش بد بود سانسور شد!)
.....تو
غروی!!
اینم واسه خاطر شما نوشتم!!چون درخواستاتون خیلی زیاد بود واسه اینکه من بچه های کلاس رو دوباره معرفی کنم(چون یه عده تازه به جمع خوانندگی وبلاگ پرداختند)البته بچه باحالارو!!رو چشمم!!
اولیش به خاطر اینکه به هیچ کس ظلم نکرده باشم نقطه چین میذارم(آقای اسدی به نقطه چین میگه نقطه گاه!!تق تق خندست!)
1…..!!
2.دومیش اف 1!!!!!!سر دسته همهی جک و جواتا!!!ای من حال میکنم قیافهی فرنازو موقع خوندن این رو ببینم!!الآن من باید خندهی شیطانی از خودم درکنم!!
3.مری جذبه با اسم مستعار آهنربا!!خیلی بچهی خوب خانوم،کدبانو،از 20 تا انگشتش به زور 1 هنر میچکه!!
4.پگاه!!!!!!!!!!!به وقتش موذی!!به وقتش مهربون!به وقتش مظلوم و...
یه تکیه کلام بامزه هم داره!:"عیزم(عزیزم)،گنده!!چیزی یادت نیومد!؟!"
5.مهسا جامعه کوچک!این خانوم محترمه نقش نیمکت نشین و ذخیره رو بازی میکنه هر وقت فقدان بچه باحال داشته باشیم ازش استفاده میکنیم!
6.پریا!چه بگویم سخنی نیست!از اسمش معلومه که چیه دیگه!!
7.مهدیس!بچهخوب باحال ولی از نوع باتربیتش!!!
8.ثنا!!چنگی به دل نمیزنه!!اون چنگرو هم که یکی دیگه قبلا زده اونم ور میداره!!
9.اگه قابل بدونین منم نهمیش باشم!!در مورد خودم هیچی نمیگم!شما خودتون قضاوت کنین!!
خب امروز دیگه پگاه ترکوند!خیلی بچهی لارج و دوبر و نبشیه!!زنگ اول عربی با اسدی داشتیم!!آقا نمیدونی این چقدر درازه!!به قولی نردبون الهی که چه عرض کنم آسانسوره!!من نمیدونم این مریضه!!!؟؟ما که ردیف سوم میشینیم،اومده از بین بچه ها بزور رد میشه و وایمیسه پیش من!هی میگه:"احسن،احسنه!"تازه پامم 4 بار له کرد هیچی بهش نگفتم دفعهی پنجم دیگه میخواستم صلوات بدما!!
زنگ دوم با غروی داشتیم!یه سوالی داد گفت این جوابش میشه6.57 ولی من راه حلشو میخوام!آقا ما هم اومدیم ادای آهنربا رو دراریم یه ذره متفکر بشیم!دیگه شانسه دیگه حلش کردیم!!!!بعد منم خب خیلی ذوق کردم یهو داد زدم 6.57!!!!!!این غروی و بروبچز کلی خندیدن من آخر زنگ تازه فهمیدم چی شده بود!این غرویم خواست دل ما نشکنه گفت خانوم ....(خودم)شما بفرمایین حل کنین!!تازه از این جالب تر اینکه یه کویز گرفت خفن!!!من حلش کردم به پگاهم دادم!دوتامون+گرفتیم!!من گردن پگاه حق گردنبندی دارم!ودیگر اتفاقات که دیگه درفهم شما نمیگنجه که براتون تعریف کنم چون اگه بخوام بگم باید کلی از اولش بیام صغری کبری بچینم و شما هم که گیج.....!!(البته بلا نسبت من و تو خیلی های دیگه اها اف1 رو هم یادم رفت بگم)!
زنگ آیین مطالعه معلم یکاره بیکاره اومده میگه شما باید برای هفتهی دیگه"مشاهده"کنین!!بابا! ننت خوب بابات خوب ما بریم چیرو مشاهده کنیم!؟!؟میگه مثلا برید خیابون بوعلی ببینین همدانیها بیشتر از چه ماشینی خوششون میاد حداقل باید 1 ساعت براش وقت بذارین!!!!!!!
حالا این که چیزی نیست یه معلم تیبلیه که نگو از این مقنعه ها که 3 دور باید دور خودت بپیچونی اونم آیا حالا درست بشه یا نه!از اونا میپوشه با مانتوی بنفش(به قول همدانیا بنپش زّل)موبیلشم میندازه گردنش آهنگ موبایلشم عر عر خروسه!!با یه کیف قرمز از اینا که من یه زمانی داشتم!!این چادرش منو کشته!!وقتی تو راهرو راه میره باد میزنه چادرش باد میکنه مدل زورویی میشه!!زنگ نمازم من و نخود و آهنربا غیب شدیم رفتیم پشت حیاط مدرسه کلی شلوغ کردیم!!آخرشم چند دقیقه مونده به زنگ من و نیلوفر(شما نمیشناسینش) پیاده دو نفری اومدیم بعد تو راه دیدیم صدای یورتمه ی اسب میاد برگشتیم دیدیم سارا(اینم نمیشناسین) داره میدویه تا بهمون برسه بعد منم لولشم گل کرد مقنعشو از سرش کشیدم آقا این افتاده بود دنبال من ولم نمیکرد!!بد بختی بودا!!خدا نصیب هیچ خری نکنه!!
همین دیگه!