خب خاطره ی امروز رو اگه بخوایم بنویسیم باید کلی به این مغز گرانقدر فشار بیارم چون راستش اینقدر خاطره داریم که یادم نمیاد!!(8 ساعتیم بودیم دیگه بدتر).

زنگ اول معلم کامپیوتررو اینقدر مسخره کردیم!!بعدشم مریم رو کمک کردیم تا رو میزش یه نمیرو بکشه!!

زنگ دوم زیست داشتیم این معلم زیست ما خیلی گله!بهمون گفت درس زیست زیاد نیست به همین دلیل ما از 1.30 که با من دارین فقط 15 دقیقشو بهتون درس میدم بقیش رو استراحت کنین!خب موقع استراحت من و نخود داشتیم نقشه میکشیدیم که زنگ تفریح بریم نیمرویی که آهن ربا رو میزش کشیده بود رو خط خطی کینم!( اتفاقا کردیم)

زنگ شاکریم با آهنربا و نخود نشستیم آشغال پاکن جمع کردیم بعد آخرش همشو ریختیم سر پگاه!آقای شاکری هم خندید!!

البته سر زنگ شاکری خیلی اتفاقا افتاد ولی نمیشه گفت یه ذره چیزه!!
بعد زنگ ناهار اف1 و پریا رفتن واسمون خوراکی خریدن!دمشون هات!ما هم عین این ندید بدید ها رفته بودیم چسبیده بودیم به میله های دور مدرسمون(من و آهنربا و نخود چسبیده بودیم به میله!)بعد شاکری داشت از پیشمون رد میشد پگاه داد زد شاکری!!!بعد برگشت نگامون کرد!ما هم خم شدیم نبینتمون!خیلی حال داد! پگاه رو اگه نگرفته بودیم داشت میکشید بالا بره اون ور میله ها!!!بالاخره انتظارها به پایان آمد و اومدن خوراکیامونو تحویل دادن ماهم رفتیم پشت مدرسه داشتیم میخوردیم یهو دیدیم این سلیمانی از پنجره ی کلاس داره میخنده و نگامون میکنه!!ماهم شوت شدیم رفتیم سر کلاس!خب تقصیره خودمونه دیگه اون موقع که باید میخوردیم من افتاده بودم دنبال مریم هی میدویدیم! یاد بچگی هامون افتاده بودیم!!بعد رفتیم سر کلاس پگاه شکلات میداد اون وقت ما خشخش شکلاتارو درمیاوردیم کله­ی بچه ها هم عین پنکه میچرخید که ببینن صدا از کجاست!!!

یه بارم مریم اوشکولات دهنش بود بعد دیدین که مریم وقتی بره تو بهر درس دیگه من و تو نمیشناسه!!یهو یه سوالی پرسید!!باز شدن دهانش همانا رسوا شدن اوهم همانا!به قولی لعنت به دهانی که بی موقع باز شود و لعنت بر سوالی که بی موقع پرسیده شود!بقیه ی کلاس نمیدونم چی شد چون من همش زیر میز بودم داشتم وسایلامو جمع میکردم!

بعد از اون یه ذره جلوییامونو اذیت کردیم(ففرمهر و نیلوفر)!

اینو یادم رفت بگم!زنگ تفریح اول و دوم من رفتم پیش نیلوفر مکاری بعد هی ادای اف1 رو در میاوردم!این اف1 از خودش زور دروکرد!!خوداییش مسه خودش قربون صدقه ی نیلوفر میرفتم!کاملا طبیعی بود!

همین دیگه چیز دیگه ای یادم نمیاد!آلمیرزا گرفتم(آلزایمر)!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد