جدیدا اینقدر سرم شلوغ شده که دیگه داشت یادم می­رفت وبلاگ دارم!

خب حالا که یادم اومده بذارین یه کم ازین خاطرات خوش دبیرستانمون دروکنم!

1.دوشنبه که خورشید گرفتگی می­خواست رخ بده این شیخ الاسلامی معلم دینی مینی اومده بود یه سری خذعبلات از خودش درمی­کرد!می­گفت در چه مواقعی نماز آیات می­خونیم؟ماهم گفتیم:

خسوف،کسوف،سیل،زلزله!!من گفتم خانوم پس ویبره­ی موبایل چی؟!

بعد دیدم نه داره بد جور نیگا می­کنه گفتم:نه!واسه ویبره نماز وحشت می­خوندن نه نماز آیات!آقا این می­خواست من و بندازه بیرون!!منتها بچه ها بحثو عوض کردن که یادش بره!

2.آقای غروی هم یه بار اومد بگه لوله­ی شیشه ای گفت:لیله ی  شوشه ای!!راستی اینم بگم که آقای غروی قهرمان ژیمناستیک ایران هم هست(منبع:هانی و مانی(این مانی علامه بوده!!))

حالا بی خیال معلما!!ماه رمضان بر همتون تسلیت می­گم!امروزم فکر کنم اولین روزش بوده!!می گما!!تو ماه رمضون خوردن چه کیفی می­ده!حتی اون نونو پنیر گندیده هم می­چسبه!!کلا من تو ماه رمضونا بیشتر از همه می­خورم موقع افطار !روزه هم که نمی­گیرم!آخه میل پرچمم که هستم روزه که بگیرم می­شم میل خودکار!!!!!!!!

راستی شاید ازین به بعد وقایع علامرم نوشتیم آخه کلاس ما رفته طبقه بالا ماهم که لب پنجره!!من و این همه......!!

این متنا رو بخونید فیض ببرید!حالا حالاها up date نمیشه ها!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
مرمر چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 04:58 ب.ظ http://shahre-gonah.blogsky.com

ما که فیض بردیم اینم در راه خدا بود دوست داشتی بیا از منم فیض ببر

رضا چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 05:31 ب.ظ http://www.baghroyaha.blogsky.com

سلام و خوبی؟ از وبلاگت حسابی فیض بردم . قشنگ مینویسی موفق باشید

حامد چهارشنبه 13 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 06:05 ب.ظ http://ez.blogsky.com

سلام
نوشته های زیبایی بود
امید وارم در تما می مراحل زندگی موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد