یه بار زنگ ورزش بیکار بودیم!!!من و بروبچ موندیم چیکار کنیم!؟هوام سرد بود نمیشد رفت بیرون!! دل و زدیم دریا رفتیم پای تخته و با گچ نشستیم نقاشی کردیم! من گفتم آقا یه مسابقه !! هر کسی تونست یه دو نقطه دی باحال بکشه اون برنده میشه!خلاصه افتادیم به جون این تخته ی بیچاره در این لحظات ملکوتی خانوم بهبهان درو وا کرد و اومد تو!!!!!!!!!!
یه چش غره ای رفت که ما همه مجسمه شدیم!با دلی پر خون و با عصبانیت گفت:
عقده ایا!!!عقده ی دندون دارین که نشستین دارین دندون میکشین!!!
سلام قدم زدن تو کوچه باغ بلاگ ها هیچ خاصیتی نداشته باشه این رو داره که آدم یه سری فرشته پیدا میکنه که اونقدر قشنگ می نویسن که آدم دلش نمیاد نخونده از خونشون بره
ما هم همسایه بقل شما هستیم اگه قابل بودیم و دوست داشتین ما خوشحال میشیم ببینیمتوت
آرزو مند آرزو هاتون
درضمن اگه مایل به تبادل لینک بودی برام پیام بذار
salam mikham chnd enteghad azat bokonam
1:chera aslan off nemizario on nemishi?kheili badi
2:chera aslan off nemizario on nemishi?kheili badi
3:chera aslan off nemizario on nemishi?kheili badi
hamni bye