دیروز منو یه سری از بروبچز پاشدیم رفتیم مدرسه!!(از الآن خود شیرینی هامونو ابراز می کنیم!) خوب موقعی هم رسیدیم تا از در وارد شدیم گرفتنمون به خر حمالی! طبقه ی بالا گویا جلسه ای بوده به خاطر همین صندلی های مرغ خونه (دفتر مدیر) رو برده بودن اونجا!
آب میوه ها و کام های جلسه رو معلما می خورن ما باید قصاص پس بدیم!
عجب دنیایه!!بعدشم مرغ بزرگ ما رو دیده یه نگاه عاقل اندر سفیه به ما میندازه و میگه: واااااااااااای چه بزرگ شدین!فکر کنم این یکی نظریه ی جدید بیگ چکن (مرغ بزرگه) که طی این نظریه بیان میشود که هر انسان با هوش در طول 4 روز 100 کیلو متر به قدش اضافه میشه!!یادم باشه به خانوم باور بگمش!!
حالا اونش به جهندم(جهنم) خانوم جلیلیانو دیدیم!!یه برگه کاغد داده بهمون میگه هر چی سوال از آزمون رو یادتون میاد بنویسین رو این کاغذه!کلی التماسش کردیم که بابا !ما حتی یادمون نمیاد اسممون چی بود حالاورداریم واسه تو کاغذ سیا کنیم!قبولم نکرد لا مصب!!گفت حلالتون نمی کنم اگه .. مام دیدیم قضیه داره ناموسی میشه قبول کردیم و 4 نفری به مغزمون فشار آوردیم!چندتا سوال نوشتیم بردیم دادیم دستش!ورقه هرو هی دورو نزدیک چشمش میکنه آخرش میگه اینارو داشتم!!!
در اخرم شکسته نفسی کرد و گفت: برین که از شر من خلاص شدین!کیانا گفت: از شر شما خلاص شدیم از دست آقای ........ که خلاص نشدیم!!منم که تو باغ نبودم همین جور میگفتم مرسی مرسی!فرمایش شما متین!
بعدش 2 باره م.ب(مرغ بزرگ) رو دیدیم گفت نمیدونین از علامه کی قبول نشده منم گفتم به اسم میشناسم فامیلیشونو نمی دونم! ابوذر و شهرام و ... بعدش دیدم اخیه چشاشو واسم خمار کرده بعدش فهمیدم چه کار جالبی کردم!!عیب نداره خر ما که از پل گذشت!!!!!!!
سلام ایا برای تبادل لینک و لوگو حاضر هستید؟
چی بگم دیگه؟
سلام.ممنونم از این که به ما سر زدی.نظر لطفت بود که به ما سر زدی.باز هم به ما سر بزن.